تكرار «تنگه»، هولناك‎تر از «ابوقریب»/ رزمنده باشيم

به گزارش عصر همدان، هفته‌ای که گذشت رنگ و بوی جنگ و جبهه و شهادت داشت، هفته‌ای پر از سوژه و مطلب برای رسانه‌ها و خبرنگاران، هفته‌ای برای یادآوری کوچکی از آنچه بر ما گذشته تا ما به این نقطه از تاریخ ایران بدون تسلیم شدن، سربلند و سرافراز برسیم و این جنگ تنها و تنها برای دفاع از خاک و ناموسمان بوده است.

اغلب فعالان عرصه فرهنگی به خصوص فعالان رسانه‌‌‌ای پیرو یک سنت غلط متأسفانه تنها در هفته دفاع مقدس به پردازش و بازخوانی و مطالعه و بررسی تاریخ و سیاست و فرهنگ و… هشت ساله جنگ می‌پردازیم در حالی که باید ثانیه به ثانیه جنگ تحمیلی برایمان سوژه‌ و عنوان خبر و گزارش باشد.

بازخوانی جنگ توسط هر آنکه می‌تواند از جانباز و فرماندهان مانده، خانواده‌های شهدا و جانبازان و فعالان فرهنگی، نویسندگان، فیلم‌سازان و… بارها از سوی مقام معظم رهبری اشاره و تأکید شده است و تمامی کارهایی که تا به حال انجام شده قطره‌ای است در مقابل دریای بیکرانی که بکر و دست نخورده باقی مانده است.

بازخوانی لحظه به لحظه جنگ به کمک هنر و فرهنگ می‌تواند عمیق‌تر و ریشه‌دار و نفوذ‌پذیرتر در دل و ذهن مردم بنشیند؛ یکی از ابزارهایی که  قدرتمند و پراثر در حوزه دفاع مقدس می‌تواند قدم بردارد و شیرازه روح و روانت را در هم بتند فیلم‌هایی با موضوع جنگ و دفاع مقدس است، آثاری که از قاب سینما و تلویزیون می‌توانیم گوشه‌ای از آن همه رشادت و ایثار را ببینیم و هر چه فیلم قوی‌تر، جدایی تو از دنیای مادی سریع‌تر و وسعت اشکت بیشتر.

«تنگه ابوقریب» از آن دسته فیلم‌هایی است که تو را نزدیک به دو ساعت روی صندلی سینما میخکوب می‌کند، انتخاب موضوع «تنگه ابوقریب» که در تاریخ جنگ ایران کمتر به آن پرداخته شده است بسیار حائز اهمیت بود،‌ فیلمی که به اسکار راه نیافت زیرا سندی بر افشای خیانت‌های غرب و استعمار بر مردم بی‌گناه این سرزمین است.

دیدن این فیلم برای هر ایرانی خصوصا نوجوانان و جوانانی که یک ثانیه از جنگ و اضطراب و دلهره‌اش را درک نکرده‌اند توصیه می‌شود. در این فیلم می‌بینیم که چگونه علی پسر نوجوانی که به عشق عکاسی به جبهه آمده یک روزه در زیر فشار و هجوم زمینی و هوایی دشمن قد کشید و در آخر جای دوربین بر دوشش اسلحه جا خوش کرد و قدم‌هایش مصمم‌تر شد.

این فیلم سرگذشت جوانان گردان عمار زیر آماج گلوله‌ها و تانک‌ها و بمب‌هاست، آن هم با تشنگی و خرده‌نانی اما استوار و محکم.

تنگه ابوقریب، تنگه‌ای خشک و بی آب و علف بود که یک طرف آن دشمن بعثی با تانک و تجهیزات منتظر است، اما مردان استوار سرزمینمان با کمترین امکانات برای چند ساعت تنگه را بر دشمن تنگ می‌کنند و با جنازه تکه تکه و خون سرخشان مانع از نفوذ دشمن می‌‌‌شوند که مبادا دشمن به دشت عباس‌ برسد که رسیدن به دشت عباس همانا و نفوذ به اندیمشک و دزفول همانا.

بعد از دین این فیلم و ثبت آن در ذهنم با خودم فکر کردم حالا هم مردم کشورم بعد از ۳۰ سال از اتفاقات تنگه ابوقریب و شهادت و رشادت مردان بزرگش در تنگه‌ای شبیه تنگه ابوقریب گیر کرده‌اند اما به مراتب سخت‌تر و هولناک‌تر… تنگه‌ای که دشمنش از همه طرف جلو، عقب، چپ و راست و هوایی و زمینی این سرزمین را مورد هجمه قرار داده و از هر ابزاری استفاده می‌کند.

عده‌ای محتکر و  اسیر در زر و زور و وابسته با مافیای ارز،‌ طلا،‌دارو‌، پوشک و شیرخشک و …در حکم ستون پنجم دشمن با هدف تنگ‌تر کردن این تنگه کارشان را خوب انجام می‌دهند و عده‌ای دیگر هم بر فضای حاکم بر کشور در شبکه‌های در اختیارشان خوب شیمیایی می‌زنند تا دل و روح و جان این مردم خصوصا کودکان و نوجوانانش را ملتهب کنند که نه راه پس داشته باشند نه راه پیش، آخر دشمن می‌ترسد ایران از این پیچ تاریخی‌اش به سلامت بگذرد که عبور از این پیچ تند یعنی خط بطلان بر زندگی مستکبران و مستعمران.

اما مردمانی که در این تنگه بودند با همه کاستی‌ها و نبود تجهیزات و مهمات غیرت و تعصب ایرانی را به تصویر کشیدند و با وجودی که تک تک آن بچه‌ها خودشان درد داشتند و مجروح بودند اما فکر و ذهنشان به دنبال رفقا و همرزمانشان بود که در عقب جا نماند و کشان‌کشان آنها را از زیر تانک دشمن به سمت خاکریز خودشان می‌کشاندند؛ این همان غیرتی است که این وطن را در طول تاریخ هزار ساله‌اش پابرجا نگه داشته و درس عبرتی است برای ما که در تنگه اقتصادی دشمن داخلی و خارجی اول حواسمان به فرمانده باشد و بعد هوای هموطنانمان را داشته باشیم و به یکدیگر رحم کنیم.

این فیلم‌ و فیلم‌هایی در این قالب و درام باید بارها ساخته و پرداخته و به نمایش درآید تا جنگ و خرابی‌ها، جنگ و استقامت، جنگ و سرها و دست‌ها و پاهای قطع شده‌، جنگ و کودکان یتیم و زنان بیوه، جنگ و مادران چشم‌انتظار، جنگ و موج موج درد جانباز موجی و شیمیایی‌، جنگ و  صدای آژیر قرمز دلهر‌ه‌آور، جنگ و کار سنگرسازان بی‌سنگر،  جنگ و سوز دعاهای ندبه و کمیل و زیارت عاشورا دوکوهه‌ و شلمچه‌،‌ جنگ و تنگه‌ها و کوه‌های صعب‌العبور، جنگ و… را فراموش نکنیم زیرا این فراموشی تاریخی و عبرت نگرفتن‌ها بلاهایی که ویرانگر است بر سرمان می‌آورد.

……………………………….

الهام شهابی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین دیدگاه‌ها

آرشیو مطالب

ورزشی