۹۲ روز كار تا ارسال نان خشك به جبهه/ پيرزنی كه تمام دارايی‌اش را به شهيدخرازی داد

به گزارش عصر همدان، بعد از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت و پایان گرفتن جنگ هشت ساله لازم بود که خاطرات، حماسه‌ها و رشادت‌های رزمندگان اسلام برای نسل‌های آینده به یادگار بماند، از همین رو تصمیم گرفته شد که بخشی از وصایا، وسائل و دست‌نوشته‌های شهدا و رزمندگان استان همدان را در مکانی مشخص جمع‌آوری کنند.

گردآوری وسایل از همان ابتدا در موقعیت سیدالشهدا و در اتاقی کوچک تدارک دیده شد اما بعدها به خاطر گستردگی وسایل و آثار به جا مانده از شهدا و رزمندگان تصمیم گرفته شد که ثبت این حماسه‌ها در مکانی گسترده به نمایش درآید.

موقعیت باغ‌موزه دفاع مقدس همدان پس از بررسی‌های مکرر در سال ۷۱ مورد شناسایی قرار گرفت و در سال ۷۶ این مکان مورد تأیید قرار گرفت. کار اجرایی باغ موزه از سال ۷۶ با همکاری دستگاه‌های مختلف آغاز شد و در نهایت کار با همکاری بخش‌های مختلف اجرایی استان توسعه پیدا کرد.

باغ موزه دفاع مقدس همدان دارای ۶ فاز است که تاکنون چهار فاز آن به بهره‌برداری رسیده است، این مکان دیدنی در مساحتی بالغ بر ۶٫۵ هکتار احداث شد، ۶۰ درصد از کار اجرایی فاز پنجم باغ موزه انجام شده و کار مطالعاتی برای فاز ششم در حال انجام است که متأسفانه به دلیل کمبود بودجه این فاز هنوز به فازهای دیگر ملحق نشده است.

در همان ابتدای درب ورودی باغ موزه با دو سردیس بزرگ مواجه می‌شویم که نخستین سردیس مربوط به شهید شهبازی و سردیس دیگر مربوط به شهیدهمدانی است؛ پشت سردیس‌ها تندیس ۳۲ فرمانده‌ از استان جانمایی شده است. (در دوران دفاع مقدس از استان قریب به ۱۴۹ فرمانده شهادت رسیدند).

بعد از حیاط وارد محوطه باغ موزه می‌شویم که به راهروی «امام و امت» مشهور است در داخل راهرو  هشت سردیس از اقشار مختلف که بیشترین حضور را در میادین جنگ داشتند به چشم می‌خورد.

آنچه در طبقه اول به چشم می‌خورد مربوط به عملکرد سپاه و بسیج است و به نوعی نقش نیروهای نظامی و انتظامی و همه اقشار مختلف مردمی را در این مکان به تصویر کشیده شده است.

برای آشنایی بیشتر از بخش‌های مختلف باغ موزه گفت‌وگویی با خسرو زند راوی دفاع مقدس صورت گرفته که در ادامه می‌خوانید.

بازدید ۱۵۱ هزار نفر از باغ موزه دفاع مقدس

 سالانه چند هزار نفر از باغ موزه دیدن می‌کنند؟

زند: آمار بازدیدکنندگان از باغ موزه طی سال گذشته قریب به ۱۵۱ هزار نفر بود که این آمار هر سال در حال افزایش است. نکته حائز اهمیت اینکه در شمار بازدیدکنندگان می‌توان به کاروان راهیان نور از استان‌های کرمانشان، ایلام، و مرکزی اشاره کرد.

 چه افراد شاخصی در احداث این باغ موزه نقش داشتند؟

زند: همه دستگاه‌ها در این زمینه ما را یاری کردند اما سه شهید مخلص در این رابطه نقش بارزی داشتند که از جمله آن می‌توان به شهید حاج حسین همدانی، شهید علی شمسی‌پور و شهید علی‌اکبر همتی اشاره کرد.

خوب یادم هست علی‌آقا برای ساخت این مجموعه فرغون فرغون خاک خالی می‌کرد و ساعت‌ها بدون هیچ چشمداشتی تلاش می‌کرد و اکثر روزها از شدت خستگی عرق از پیشانی‌اش سرازیر می‌شد.

شهید علی‌اکبر همتی هم به همین صورت بود، با آنکه بازنشسته شده بود اما عاشقانه و عارفانه در این راه خدمت می‌کرد، شهید همدانی هم که درود خدا بر او باد، خودش را وقف این کار بود و به ما سفارش می‌کرد که لحظه‌ای از خدمت به نام و یاد شهدا نباید غافل شد.

 لطفاً از تابوت شهیدی که در ابتدای ورودی قرار گرفته برایمان بگویید.

 زند: این تابوت مربوط به یکی از شهدای گمنام است و امروز مأمنی برای دلدادگان و عاشقان شده است. من نمی‌دانم این شهید گمنام چه معامله‌ای با خدا کرد که از جای جای ایران روزانه هزاران نفر در هنگام ورود او را زیارت می‌کنند با آنکه نشانی از خود ندارد.

باورم بر این است از زمانی که کار باغ‌موزه آغاز شد و این شهید در اینجا آرام گرفت فعالیت‌های عمرانی از ۲۰ درصد به ۹۰ درصد سرعت گرفت و روند کار به شدت دنبال می‌شد زیرا کار برای شهدا بود.

در جنگ هشت ساله همدان ۵۵۰ بار بمباران شد

 یکی از غرفه‌ها «غرفه بمباران» نام دارد در این مورد مختصری توضیح بفرمائید.

زند: بله، زمان جنگ کشور ما تنها با یک کشور طرف نبود بلکه ۲۳ کشور از دنیا مزدوران بعثی را یاری می‌کردند و صدام فریب‌خورده را تحریک کردند تا علیه ایران بتازد هر چند که دشمن بعثی و استکبار نتوانست در تمام این مدت وجبی از خاک کشور را به تصرف خود درآورد.

«غرفه بمباران» بمباران همدان و شهرستان‌های همجوار را در جنگ هشت ساله به تصویر کشیده است. تا یادم نرفته بگویم همدان در طول جنگ ۵۵۰ بار بمباران شد و از این تعداد ۱۰۵ بار اهداف شوم دشمن به بار نشست و خلق‌آور صحنه‌هایی شد که دل هر انسانی را به درد می‌آورد.

در بمباران‌ها خودم با چشمم دیدم دست و سر هر کدام از قربانیان به گوشه‌ای پرتاب شده بود و یا در برخی از موارد تمام اعضای یک خانواده به شهادت رسیده بودند. خدا را شاهد می‌گیرم تصاویری را که دیدم به هیچ عنوان قابل بیان نیست.

۱۰۵ نفر در بمباران استادیوم قدس شهید شدند

 از بمباران مردم همدان در راهپیمایی روز قدس خاطره‌ای در ذهن دارید؟

زند: بمباران استادیوم قدس یکی از صحنه‌های دلخراشی بود که قساوت قلب دشم را نشان می‌داد؛ دشمن نمازگزاران را با زبان روزه برای راهپیمایی آمده بودند را به خاک و خون کشید. این بمباران به تلافی عملیات رمضان بود که بچه‌های همدان نقش ویژه‌ای در آن داشتند. با آنکه از قبل ارتش بعث عراق تهدید کرده بود که انتقام خود را خواهد گرفت اما مردم بدون توجه به تهدید دشمن در راهپیمایی روز قدس شرکت کردند و در استادیوم قدس گرد هم آمدند، صدام ملعون در چنین روزی دست به انتقام زد. در این روز ۱۰۵ نفر شهید و ۶۵۰ نفر مجروح شدند اما مردم برای اقامه نماز به مسجد جامع رفتند و نماز را به امامت آیت‌الله نوری در همان جا اقامه کردند.

قبول هدیه پیرزن توسط حاج حسین خرازی

 آیا خاطره‌ای از خلق حماسه‌های مردمی در دوران دفاع مقدس در ذهن دارید برایمان بازگو کنید؟

زند: یکی از غرفه‌هایی که در این باغ موزه برای بازدیدکنندگان به تصویر کشیده شده مربوط به نقش نیروهای پشت جبهه است که به نوعی حماسه‌های بزرگ را خلق کردند. بخشی از این  صحنه‌ها توسط زنان و دانش‌آموزان به نمایش در آمد.

این کمک‌ها از یک تخم مرغ بود تا طلای و جواهرات بانوان که همه به صورت پشتوانه مردمی تهیه شده بود. به طور مثال در یک مورد از اعزام‌ها ۱۰۳ النگوی طلا، ۱۲۳ عدد انگشتر ۱۲۳، ۳۱ عدد حلقه ازدواج و ۲۰ گردنبند طلا توسط بانوان جمع‌آوری شده بود.

یکی از خاطراتی که در ذهنم باقی مانده مربوط به یک پیرزن همدانی است؛ ماجرا از این قرار بود که زمان جنگ وقتی حاج حسین خرازی از همدان عبور می‌کند یک پیرزن جلوی او را می‌گیرد و خطاب به او می‌گوید که پسرم من چیزی ندارم که برای فرزندانم بفرستم و تمام دار و ندارم همین یک کاسه تخم‌مرغ است و از او با التماس می‌خواهد این تخم‌مرغ‌ها بگیرد و را برای رزمندگان ببرد. آخر کجای دنیا انسان با چنین صحنه‌هایی مواجه می‌شود؟

یکی‌ دیگر از صحنه‌های ناب مربوط به یک دختر ۹ ساله لالجینی بود که نامه او امروز بر روی دیوار باغ موزه حک شده و بازدیدکنندگان می‌توانند آن را بخوانند. در این نامه پر محتوا خطاب به رزمندگان آمده است:

«با سلام به امام زمان(عج) و درود بر امام خمینی و سلام و درود خدا بر رزمندگان اسلام.

اسم من زهراست و این هدیه را که یک نان خشک و بادام است را برای شما رزمندگان فرستادم. پدرم می‌خواست به جبهه بیاید ولی با موتور زیر ماشین رفت و کشته شد. من ۹ سال دارم و نصف روز را در مدرسه و نصف دیگر آن را به قالیبافی مشغولم، مادرم کار می‌کند و ما پنج نفر هستیم، حالا که پدرم نیست باید کار کنیم. من ۹۲ روز کار کردم تا توانستم برای شما رزمندگان اسلام نان بفرستم.

از خدا می‌خواهم که این هدیه را از یک یتیم قبول کنید و آن را پس ندهید و مرا کربلا ببرید، آخر من و مادرم خیلی روزه می‌گیریم که خرجی داشته باشیم. همه خانواده به شما سلام می‌رسانند امیدوارم خدانگهدار همه پاسداران اسلام باشد.  ۸ بهمن ۶۲ ».

تأملی اندک در این نامه اوج ایمان یک دختر ۹ ساله و اخلاص بالای او را نشان می‌دهد، اگر نبود این اخلاص‌ها ایستادگی در مقابل شرق و غرب ممکن نبود.

از وقتی که در اختیار ما گذاشتید متشکرم، اگر صحبت پایانی دارید، بفرمائید.

زند: از تمام مسؤولان و دلسوزان نظام می‌خواهم که در افتتاح و اجرای فازهای دیگر باغ‌موزه همکاری لازم را داشته باشند تا عرصه فرهنگ، ایثار و شهادت به فراموشی سپرده نشود در همین راستا عرصه جهاد و فرهنگ استان مجموعه‌ای به نام « باغ موزه دفاع مقدس» را بنا کرده که پس از گذشت چندین سال از افتتاح، این مرکز فرهنگی نقش بسزایی را در انتقال مفاهیم ارزشمند اسلامی و انقلابی به جامعه ایفا می‌کند.

=============

سیده لیلا آقامیری

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین دیدگاه‌ها

آرشیو مطالب

ورزشی